فرهنگسازی تغذیه ای

در حال نمایش 1 نوشته (از کل 1)
  • نویسنده
    نوشته‌ها
  • #70015
    ali2577
    مشارکت کننده

    جامعه فعلی ما با موجی از بیماریهای مزمن از جمله چاقی، افزایش بیماریهای قلبی- عروقی، افزایش فشار خون، دیابت، انواع سرطان و … دست به گریبان است که این اختلالات در جامعه شیوع چشمگیر و روزافزون داشته و هر ساله جان هزاران نفر را در معرض مخاطره قرار می دهد.
    ارزیابی ابعاد مشکل
    نتایج تحقیقات در کشورمان، شیوع رو به افزایش عوارض ناشی از زیاده خواری یعنی چاقی واختلالات حاصل از آن را در بین افراد جامعه، حتی کودکان و نوجوانان نشان می دهد، به این ترتیب که 10% کودکان 6 ساله و 17% نوجوانان 15 ساله در کشورمان مبتلا به چاقی مزمن هستند. اسف بارتر آنکه طی 20سال گذشته تعداد کودکان مبتلا به چاقی در ایران 3 برابر شده است. شیوع برخی بیماریهای مزمن و مرگ و میر چشمگیر ناشی از آن، موجبات نگرانی مسئولین سلامت و بهداشت جامعه را فراهم آورده است.
    از سوئی دیگر در کنار اختلالات ناشی از زیاده خواری، شاهد سوءتغذیه ناشی از کمبودهای تغذیه ای و عوارض گسترده آن بخصوص در بین گروههای آسیب پذیر هستیم. در حال حاضر 11% کودکان زیر 5سال در کشورمان به کم وزنی مبتلا هستند. آمار حاصل از تحقیقات، وجود کمبودهای قابل توجهی را در مورد کلسیم، آهن، ویتامین A، ریبوفلاوین و ویتامین C در بین افراد، بخصوص کودکان نشان می دهد.
    بررسی اهمیت موضوع
    امروزه جامعه ما دستخوش عدم تعادل در تغذیه چه در جهت ازدیاد مصرف مواد غذائی (بیش خواری) و چه در زمینه کمبود دریافت غذا (کم خواری) می باشد که در بین اقشار جامعه و بیشتر در بین کودکان و نوجوانان مشهود است و پی آمد آن، تشکیل جامعه ای ناسالم، رنجور و معلول خواهد بود.
    بررسیها نشان داده است که فرهنگ غذائی جامعه ما در چند سال اخیر دستخوش تغییراتی وسیع و چشمگیر شده و الگوی غذائی سنتی کشورمان دیگر جائی در تغذیه افراد ندارد. تاسف بارتر آنکه بدنبال این تغییرات، بیماریهای مزمن گسترشی عظیم و غیرقابل تصور یافته و سن ابتلاء به این اختلالات نیز بسیار کاهش پیدا کرده، به طوری که امروزه ما شاهد بروز این قبیل بیماریها که قبلاً اختصاص به گروه سالمند و تا حدودی هم میانسال داشت، دربین افراد جوان هستیم.
    بیماریهای مزمن ناشی از زیاده خواری و نیز سوء تغذیه ناشی از کمبودهای تغذیه ای و اختلالات ناگوار حاصل از آن موجب کاهش و کارآئی و بروز معلولیت در بین افراد جامعه شده و هرساله جان هزاران نفر را در معرض مخاطره قرار می دهد. این اختلالات و عواقب حاصل از آن در طیف وسیعی از جامعه، اثرات زیانبار و ناگواری را در پی دارد که نتیجه آن، ناتوانی، رنجوری، معلولیت و کاهش کارآئی در جامعه بوده و نیز از جنبه مادی، بار اقتصادی سنگینی را بر خانوداه و جامعه تحمیل خواهد نمود.
    ریشه یابی مشکل
    یکی از مهم تربن عوامل شکل دهنده الگوی غذائی در هر جامعه، مجموعه عادات و فرهنگ غذائی افراد آن جامعه است. این عادات از بدو تولد در درون خانواده شکل می گیرد.
    بدیهی است که سوء تغذیه ناشی از فقر غذائی و نیز سوء تغذیه حاصل از رفاه ( پرخوری، بدخوری و عوارض ناشی از ان) به نحو چشمگیری تحت تاثیر عوامل فرهنگی است.
    تحقیقات نشان داده است که خانوارها از مواد مغذی محدود موجود در خانواده نیز استفاده بهینه نمی کنند، بنابراین می توانیم دریابیم که تنها دسترسی اقتصادی به منابع غذائی، لزوماً استفاده مناسب و بهینه از منابع موجود در خانوار را تامین نمی کند.
    در بررسی علل و عوامل ایجاد کننده مسئله، به فاکتور بسیار مهمی بنام تغییر شیوه زندگی در جامعه بر می خوریم که خود حاصل عوامل حائز اهمیتی بشرح زیر است:
    الف- بروز دگرگونیهای مهم در الگوی غذائی افراد (علت پدیده Nutrition Transition )
    ب- وقوع رو به افزون آشفتگیهای روحی و وجود استرس در بین افراد جامعه که از پی آمدهای اجتناب ناپذیر جوامع صنعتی و متمدن امروزیست.
    پ- کمبود فعالیتهای جسمی و برخورداری از زندگی ساکن و کم تحرک که ارمغان زندگی در شهرهای بزرگ و پرجمعیت صنعتی است.
    ت- آلودگی هوا و اختلالات ناگوار ناشی از آن که سلامت این قبیل جوامع را به شدت در معرض مخاطره قرار می دهد.
    عنایت به تاثیر متقابل تغذیه و اعصاب و روان و نیز اثرات قابل توجه تحرک جسمی و ورزش بر تغذیه و سلامت انسان، مسئله را بغرنج تر و پیچیده تر می نماید، به اینترتیب که وضعیت عصبی و روانی افراد می تواند بر انتخاب غذائی آنان و نیز هضم و جذب و متابولیسم مواد غذائی اثرات قابل توجهی داشته و موجب بروز عوارض شدید عصبی و روحی و یا اختلالات مهم تغذیه ای گردد. همچنین تحرک جسمی و ورزش می تواند بر جذب و متابولیسم مواد غذائی موثر بوده و نیز با تحریک ترشح بعضی هورمونها موجب تحریک اشتها نسبت به برخی مواد غذائی و یا بی رغبتی به برخی مواد خوراکی دیگر بشود.
    جهت ارائه هرگونه راه حل، لازمست در ابتدا مشکلات و مسائل موجود مورد بررسی و تحلیل دقیق قرار گرفته و سپس با اقدام در جهت رفع مشکلات و مسائل، به پیشنهاد راه حل پرداخت.

    مشکلات و تنگناهای موجود
    ناکافی بودن آگاهیهای تغذیه ای جامعه
    تعدد متولی برای ارتقاء آگاهیهای جامعه در امر غذا و تغذیه
    نبود سیاست روشن و موثر در امر آموزش غذا و تغذیه
    تجربه ناکافی سازمانهای ذیربط در زمینه جلب مشارکت مردم در امر آموزش غذا و تغذیه
    نبود سازماندهی موثر برای شناخت نیازهای آموزشی
    محدود بودن امکانات استفاده از صدا و سیما برای اجرای برنامه های آموزش همگانی
    تبلیغات گسترده بخش خصوصی در مورد محصولات غذایی کم ارزش
    کمبود نیروی متخصص در امر آموزش غذا و تغذیه و یکنواخت نبودن آموزشهای ارئه شده
    مشخص نبودن ساختار تغذیه در سطح ملی
    ناهماهنگی درون بخشی و برون بخشی
    کمبود بودجه کافی جهت برنامه های آموزشی غذا و تغذیه
    عدم نیازسنجی آموزشی و برنامه های آموزشی مدون کاربردی در زمینه غذا و تغذیه
    عدم توجه کافی به سطح سواد آحاد جامعه در اجرای برنامه های آموزشی توسط دستگاههای مختلف
    عدم تهیه برنامه های تغذیه ای در کلیه گروههای سنی و فیزیولوژیک به تفکیک و بخصوص گروه کودک و نوجوان توسط شبکه های سازمان صدا و سیما، عمدتاً بدلیل عدم مشارکت نهادهای ذیربط
    عدم دسترسی به بانک اطلاعاتی انسجام یافته در مورد برنامه های آموزش تغذیه
    نبود ساختاری مناسب در امر آموزش غذا و تغذیه در سازمانهای ذیربط و نداشتن شرح وظایف روشن و مشخص
    فقدان ارزشیابی در مورد برنامه های آموزشی
    18-کمبود کلاسهای بازاموزی جهت کارشناسان تغذیه و عدم دسترسی کافی به اطلاعات به روز در زمینه غذا و تغذیه

    ارائه راه حل
    تجارب قبلی نشان می دهد جامعه و مسئولان تصمیم گیر، به مشکلات نمایان در جامعه سریعتر واکنش نشان می دهند و برای حل آن اقدام می نمایند، اما می دانیم در حوزه بهداشت و تغذیه، مسایل بهداشتی مردم به طور کامل آشکار نیستند و مسئولین و حتی خود مردم نیز از مشکلات سلامتی و بهداشتی خود بی اطلاع هستند تا زمانی که علائم آشکار آن نمایان شود. رسالت جامعه علمی به تصویر کشیدن مشکلات تغذیه ای کشور و اعلام آن به سیاستگذاران، مدیران و برنامه ریزان کشور است.
    ما نیازمند نوآوریهایی در بحث فرهنگ تغذیه ای هستیم، به این معنا که بحث ارتقاء آگاهی و تغییر رفتار باید بطور جدی و هماهنگ و همسو با تمامی نهادهای فرهنگی کشور به پیش رود. در شرایط فعلی، عمده مشکل جامعه ایرانی، عرضه ناصحیح غذا نیست بلکه الگوی مصرف، با عدم تعادل شدید روبرو است. می دانیم مشکلات مصرف در جامعه ایرانی منحصر به طبقات پایین درآمدی نیست بلکه خانوارهای ایرانی با درآمد بالا نیز قادر به انتخاب صحیح اقلام غذایی که تامین کننده سلامتی آنان باشد، نیستند و انتخاب آنها گاه مشکل آفرین نیز می باشد.
    نکته اصلی، سازگار نمودن شیوه و فرهنگ غذا خوردن با سلامتی است و قطعاً مراقبت و تامین سلامت کودکان، نوجوانان و زنان (باردار، شیرده،مادران) که افراد در معرض خطر می باشند از اولویت بسزایی برخوردار است.
    متولیان اصلی امنیت و سلامت غذایی ابتدا جامعه علمی است که با توان علمی و رهبری خود، مشکل را آشکار ساخته و حساسیت را در سطح مدیران جامعه، دولت و مردم ایجاد می کند و سپس دستگاههای اجرایی با شناخت مناسب علمی از جایگاه سلامت تغذیه ای، بستر مناسب را با حمایت سیاسی، مالی و اجرایی ایجاد می نمایند. در این میان آگاهی و مشارکت مردم است که به عنوان عامل، ناظر و گروههای فعال برای ایجاد تغییرات مناسب محسوب خواهند شد.
    در اینجا نقش مهم و سازنده رسانه های گروهی را نباید نادیده گرفت که با اطلاع رسانی و به تصویر کشیدن آموزشها و پیامهای جامعه علمی به مردم، گامهای موثر و مفیدی در افزایش آگاهی تغذیه ای جامعه برمی دارند.
    وجود اختلالات مهم و جدی که سلامت جامعه را بشدت در معرض تهدید قرار داده است، چالشی وسیع و همه جانبه را به منظور فرهنگسازی صحیح تغذیه ای و بسیج همگانی جهت حفظ سلامت جامعه، طلب می نماید که خود، عواملی از قبیل افزایش آگاهی تغذیه ای جامعه، تغییر نگرش و باور افراد در اتباط با تغذیه و اصلاح عملکرد تغذیه ای جامعه را در برمی گیرد.

در حال نمایش 1 نوشته (از کل 1)
  • شما برای پاسخ به این موضوع باید وارد شوید.