کشف ژن افزایش دهنده کلسترول خون

مطالعات قبلی حاکی از آنند که ارتباطاتی بین ژنتیک و افزایش کلسترول خون وجود دارد. مطاعات اخیر نشاندهنده کشف یک عامل ژنی در بروز افزایش کلسترول خون می باشد. اهمیت این مطلب در آن است که با غربالگری و شناخت زودهنگام افرادی که استعداد ژنتیکی بالایی برای افزایش کلسترول خون دارند، می توان از ابتلا به بیماری قلبی و چربی خون در آنها پیشگیری به عمل آورد.

در این مطالعه جدید دانشمندان ژنی را کشف نمودند که در افزایش سطوح کلسترول خون و تجمع آن در عروق خونی به دنبال مصرف یک رژیم غذایی پر کلسترول  موثر است. این مطالعه می تواند یک راهنما باشد برای درک این که چرا با مصرف غذاهای غنی از کلسترول ، میزان کلسترول خون بعضی افراد افزایش می یابد ولی برخی دیگر خیر؟

این دانشمندان بررسی های آزمایشگاهی خود را بر روی نوعی موش آزمایشگاهی ( از نوع اپوسوم) انجام دادند، در واقع این موشها پاسخ قابل ملاحظه ای را به میزان کلسترول رژیم غذایی نشان می دهند و نمونه خوبی برای بررسی بودند.  وقتی این موشها با یک رژیم غذایی کم کلسترول تغذیه شدند،  سطوح کلسترول بد(LDL) آنها  نرمال بود. ولی با مصرف یک رژیم غذایی پرکلسترول سطوح کلسترول بد آنها (LDL) افزایش یافت.

نتایج بررسی ها در نهایت منجر به کشف ژنی موسوم به ABCB4شد که این ژن رمز ساخت یک پروتئین خاص است که مسئول انتقال چربی ها از کبد به صفرا در جهت  تسهیل دفع کلسترول از بدن است. مشاهده شد که تجمع کلسترول بد در خون به دنبال مصرف یک رژیم غنی از کلسترول، با نقص عملکردی  این پروتئین (پروتئین مرتبط با رمز ABCB4) همراه بود.  دانشمندان معتقدندکه اهمیت مطالعه مذکور در آن است که اگر استعداد ژنتیکی افراد برای افزایش کلسترول بد خون و بیماری قلبی در سنین پایین شناخته شود، افراد به موقع  آگاه می شوند که باید حتما در جهت پیشگیری از بیماری های مذکور تلاش کنند.

نکته عملی: استعداد ژنتیکی در افزایش سطوح کلسترول خون موثر می باشد. مطالعه اخیر به نقش عامل ژنتیک در بروز افزایش کلسترول خون بدنبال رژیم غذایی پرچرب تاکید دارد.  لذا توصیه می شود افرادی که بویژه سابقه خانوادگی ابتلا به کلسترول خون بالا و بیماری قلبی را دارند، با اصلاح عادات غذایی به پیشگیری بپردازند. به امید روزی که علم پزشکی قادر به تشخیص زودهنگام استعداد ژنتیکی و درمان بموقع افراد برای بیماری قلبی گردد. 

منبع: The Journal of Lipid Research, 2010; 51 (10): 2922

Loading