من شیرین. م، ۲۸ ساله، از وقتی یادم می آید وزنم بالا بود و هیچ وقت به فکر کم کردن وزنم نیفتادم. چرا که خود را همین طور که بودم قبول کرده بودم و با اضافه وزنم مشکلی نداشتم. صبح زود تا عصر در محل کارم بودم و عصر هم که به خانه برمی گشتم اغلب پای کامپیوتر کارهای شرکت را انجام می دادم یا اینکه تلویزیون تماشا می کردم.

صبح ها بدون خوردن صبحانه و با عجله از خانه خارج می شدم و در محل کار اغلب شیرکاکائو و کیک می خوردم. ناهار هم در رستوران اداره بودم. غذای اداره هر روز شامل انواع برنج بود. موقع شام هم اعضای خانواده همگی دور هم می نشستیم و مادرم هم غذای مفصلی تهیه می دید.

همه چیز همینطور می گذشت تا یک روز که از طرف اداره باید برای چکاپ می رفتم متوجه شدم که اسید اوریک و کلسترول بالا دارم و به نقرس مبتلا شده ام.

هیچوقت فکر نمی کردم که در سن ۲۸ سالگی کلسترول بالا داشته باشم. همیشه فکر می کردم افزایش کلسترول خون برای افراد مسن است . پزشک برایم توضیح داد که اولین قدم برای درمان آن کاهش وزن و یکسری پرهیزهای غذایی است. تصمیم گرفتم تا از مطب پزشک تا خانه کمی راه بروم. در مسیر برگشت جلوی کیوسک روزنامه فروشی یک مجله نظرم را جلب کردم.

مطالبی در مورد کاهش وزن و کنترل چربی خون در آن نوشته شده بود و در یکی از صفحات مجله هم داستان های موفقیت افرادی که در برنامه های کلینیک نوین شرکت کرده بودند چاپ شده بود.

با خواندن این مطالب انگیزه پیدا کردم تا برای اولین بار برای کاهش وزنم اقدام کنم. برنامه های دکتر فرشچی را قبلا در تلویزیون دیده بودم اما این بار با دیدن موفقیت افرادی که با کمک ایشان به نتیجه رسیده بودند من را نیز تحریک نمود که از ایشان کمک بگیرم.

فردای آن روز در کلینیک ثبت نام کردم . رژیم غذایی که دریافت کردم شامل یکسری پرهیزهای غذایی بود مثلا نباید از غذاهای سرخ کرده و فست فود بطور روزانه استفاده کنم. از شما چه پنهان، کنار گذاشتن این عادتها برایم کار سختی بود. اما با برنامه منظمی که در کلینیک نوین یاد گرفتم توانستم بر این سختی ها فائق آیم.

مادرم هم که نگران سلامتی من بود مدام مشوق من بود و سعی می کرد که طبخ غذاها را آن طور که توصیه شده بود انجام دهد. کم کم به این غذاها عادت کردم . رژیم غذایی من هر سه هفته یک بار عوض می شد و هربار مقادیر غذا کاهش پیدا می کرد. به نظرم یکی از مزایای این رژیم همین بود که مقدار غذای مصرفی به تدریج کاهش پیدا می کرد.

پیاده روی نیز از همان ابتدا جزئی از برنامه ام بود. کم کم احساس می کردم که سبک تر می شوم و لباس هایم برایم گشاد می شود. بعد از سه هفته از رژیم ۵ کیلو وزن کم کردم. با این نتیجه امیدوار شدم و تصمیم گرفتم تا آخر راه ادامه دهم.

جالب است که به شما بگویم، از آن روز ۹ ماه می گذرد و من هفته پیش موفق شدم تا به هدف نهایی خود یعنی وزن ابده ال برسم و ۳۲ کیلو وزن کم کنم.

توصیه های خانم شیرین. م:

•فراموش نکنید که نوشیدنی هایی مثل آبمیوه ها یا شربت همه حاوی کالری بالایی هستند. پس برای کاهش وزن باید میزان آنها را نیز محدود سازید و در عوض آب بنوشید.

•مهم ترین توصیه ای که می توانم به شما بکنم: کمتر بخورید و بیشتر فعالیت کنید

•اجازه ندهید که هیچ چیز و هیچ کس شما را از ادامه راه بازدارد. تصمیم خود را بگیرید و فقط به هدف خود بیاندیشید.

Loading