من آزاده س هستم از تهران.دختر من (نگین) الان ۱۰ سال دارد. حدود یک سال پیش وزن او به ۵۵ کیلو رسیده بود. این مساله نه تنها خودش، بلکه من و پدرش را هم ناراحت و نگران کرده بود. دوستانش در مدرسه او را مسخره می کردند . نگین اعتماد به نفسش را از دست داده بود و حتی از لحاظ درسی هم دچار افت شده بود.
از ۲ سالگی مدام او را تشویق به خوردن می کردم، برایش شیرینی و شکلات می خریدم. هر روز به او بستنی می دادم و هیچ وقت جلوی خوردنش را نمی گرفتم. نگین اصلا با حس سیری آشنا نشده بود یاد نگرفته بود که وقتی سیر شد دست از غذا خوردن بکشد. مدام چاق تر و چاق تر می شد. وقتی کلاس دوم بود مربی بهداشت مدرسه به من گفت که باید برای کاهش وزن او کاری انجام دهم. من هم تصمیم گرفتم که تمام مواد پرکالری را از برنامه اش حذف کنم اما تاثیری نداشت. بعد متوجه شدم که دور از چشم من تمامی این غذاها را مصرف می کند. نگین ورزش را هم دوست نداشت و روزهایی که در مدرسه ورزش داشت خود را به مریضی می زد. البته بیشتر به این دلیل که دوستانش او را اذیت می کردند.
بعد از پرس و جو از مربیان مدرسه و دوستانم کلینیک نوین را انتخاب کردم. روز اول آقای دکتر فرشچی در مورد خطرات چاقی با نگین صحبت کرد و اینکه نگین چطور می تواند این مشکل را حل کند. موقع برگشت از مطب نگین کاملا مصمم به شروع برنامه غذایی و ورزش بود. نکاتی که در رژیم بود و توجه من را به خودش جلب کرد تاکید آقای دکتر به مصرف صبحانه و غلات سبوس دار بود.من هم صبح ها زودتر از خواب بیدار می شدم، میز صبحانه را آماده می کردم و بعد او را از خواب بیدار می کردم تا فرصت کافی برای خوردن صبحانه داشته باشد. برای زنگ تفریح هم ساندویچ پنیر ، تن ماهی و یا مرغ برایش می گذاشتم. میوه و سبزیجات را هم پوست کنده و خرد می کردم .نگین هم از این خوراکی ها راضی بود و با توجه به صحبت های آقای دکتر می دانست که با این کار به خودش کمک خواهد کرد. عصرها با او در پارک پیاده روی می کردم یا نگین دوچرخه سواری می کردو روزهای جمعه هم با هم به استخر می رفتیم. سعی می کردم ورزش را برای او سرگرم کننده کنم. زمان تماشای تلویزیون را هم محدود کرده بودم. او هر هفته ۲۵۰ گرم وزن کم می کرد. بعد از ۹ ماه توانست ۵/۸ کیلو وزن کم کند .
هر بار که نگین را برای وزن کردن به مطب می بردم برای او جایزه ای می خریدم. سعی می کردم جایزه ای انتخاب کنم که او را برای ادامه این راه تشویق کند مثلا لباس ورزشی،راکت بدمینتون، کتانی، قمقمه آب و …
حالا خیلی خوشحالم که توانستم به فرزندم کمک کنم تا زندگی سالمی داشته باشد. اگر این کار را برای او نمی کردم حتما پشیمان بودم.
توصیه های خانم آزاده س:
• تغییرات کوچک با گذشت زمان تاثیر بزرگی خواهند داشت.
• میوه و سبزیجات تازه را پوست کنده و آماده کنید و در یک ظرف تمیز در کیف کودکتان قرار دهید.
• تا دیر نشده برای چاقی کودکتان فکری کنید و برای این کار حتما از یک متخصص تغذیه کمک بگیرید.
• از هر میزان فعالیت بدنی که کودکتان دارد استقبال کنید و او را تشویق نمایید.
• بگذارید کودکتان بداند که وزن او تاثیری در عشق و دوست داشتن شما نسبت به او ندارد.