من پروانه. ک، دختری بیست ساله هستم. سال گذشته بعد از تلاش های زیاد در رشته مورد علاقه ام در دانشگاه قبول شدم. اوایل خیلی خوشحال بودم اما بعد از چند ماه دیگر دانشگاه رفتن را دوست نداشتم. اکثر همکلاسی هایم لاغر بودند من از همه چاق تر بودم و این مشکل اصلی من بود. وقتی دیر به کلاس می رسیدم، ترجیح می دادم که وارد کلاس نشوم. چون موقع رد شدن از بین صندلی ها مدام به آنها می خوردم و بچه ها مجبور می شدند صندلی شان را جابه جا کنند. اگر هم صندلی دسته دار خالی بود که وضعیت بدتر میشد چون من در آن صندلی جا نمی شدم. بنابراین ترجیح می دادم در بیرون از کلاس منتظر بمانم.
چند بار رژیم های مختلف را امتحان کردم. البته پیش متخصص نرفتم و خودم رژیم گرفتم. در مدتی که در دانشگاه بودم هیچ چیز نمی خوردم، چون فکر می کردم همکلاسی هایم من را مسخره خواهند کرد. اما وقتی به خانه می رسیدم دیگر نمی توانستم جلوی خود را بگیرم. وزنم مدام پنج کیلو پایین می آمد و دوباره به وزن اولیه بر می گشتم.
به توصیه یکی از دوستانم به رژیم درمانی نوین مراجعه کردم. این بار تصمیم خود را گرفته بودم و باید موفق می شدم. تعطیلات تابستان بود که رژیم خود را شروع کردم. انگیزه ام خیلی بالا بود و می خواستم قبل از شروع ترم جدید وزن زیادی کم کنم. طی مدت سه ماه ۱۵ کیلو وزن کم کردم. دوستانم وقتی من را می دیدند مدام از من می پرسیدند که چطور لاغر شده ام؟
اما متاسفانه بعد از این کاهش وزن ، برای مدت چندین هفته وزنم ثابت شد. کم کم داشتم ناامید می شدم. خیلی سعی می کردم اما به نتیجه دلخواهم نمی رسیدم. خوشبختانه توصیه های آقای دکتر در این زمان به من کمک کرد. ورزش را با نظم و شدت بیشتری انجام می دادم. علاوه بر پیاده روی دو روز درهفته هم شنا می کردم. و بالاخره موفق شدم، طلسم را بشکنم . روند کاهش وزنم دوباره خوب شد. البته نه به سرعت قبل اما امیدوار کننده بود.
الان نه ماه از شروع برنامه ام می گذرد و من در این مدت ۳۳ کیلو لاغر شده ام. چند مورد ساده است که من با کاهش وزن توانستم به آنها دست پیدا کنم . من آنها را در دفترم یادداشت کرده ام و همیشه آنها را مرور می کنم و هرگز دوست ندارم که به شرایط قبل بازگردم. تعدای از آنها را برای شما هم می نویسم:
– حالا هر مدل لباسی که دوست دارم می توانم بپوشم و بخرم. لازم نیست که برا ی تهیه لباس دنبال سایزهای خیلی بزرگ باشم .
– بدون اینکه از دسته مبل یا دیوار کمک بگیرم می توانم از روی زمین بلند شوم.
– روی صندلی سینما، هواپیما، اتوبوس و مهم تر از همه دانشگاه جا می شوم.
– راحت تر می خوابم. و خر خر نمی کنم.
– سوزش سر دل و ترش کردن من خوب شده است.
– خودم به راحتی می توانم ناخن انگشتهای پایم را کوتاه کنم.
– بدون اینکه نفسم بند بیاید، می توانم خم شوم و بند کفشم را ببندم.
– احساس سلامتی و شادابی بیشتری می کنم.
– با دوستانم می توانم به کوهنوردی بروم.
– از اینکه خانواده ام به من افتخار می کنند خوشحالم.
شما چطور؟ دوست دارید به کدام یک از موارد ی که اشاره کردم دست پیدا کنید؟
توصیه خانم پروانه.ک:
• هر لقمه و هر جرعه ای را که وارد دهان خود می کنید محاسبه کنید. در مورد آنچه می خورید و می نوشید با خود صادق باشید. بالاخره این زیاده روی ها روی ترازو یا در سایز شما مشخص خواهد شد. پس با حقیقت قبل از اینکه د رجای دیگر خود را نشان دهد روبرو شوید.