سن: ۱۹
وزن اولیه: ۸۹ کیلوگرم
کاهش وزن: ۱۷ کیلوگرم
مدت کاهش وزن: ۹ ماه
من در دوره دبیرستان به طور ناگهان دچار افزایش وزن شدم اما به دلیل اینکه محصل بودم نمی توانستم به درستی رژیم بگیرم و هنگامی که می دیدم که هم کلاسی هایم هرچه دوست دارند می خورند و چاق نمی شوند من نیز با آنها همراه می شدم. می دانستم که من از نظر ژنتیکی با آنها متفاوتم و استعداد چاقی بیشتری دارم ولی نمی توانستم جلوی خود را بگیرم و به همین دلیل مدام بر اضافه وزنم افزوده می شد؛ که برایم بسیار ناراحت کننده بود.
تقریباً با خانواده خود در هیچ مراسمی شرکت نمی کردم و بیشتر مواقع ترجیح می دادم در خانه بمانم. حتی دوست نداشتم برای خود لباسی جدید بخرم. بهانه درس نیز فرصت خوبی برایم فراهم کرده بود که از حضور در جمعهای فامیلی کناره گیری نمایم. به هر حال روزهای سختی را گذراندم تا اینکه پس از کنکور به مطب آقای دکتر فرشچی مراجعه کردم و تحت مشاوره ایشان قرار گرفتم.
قبل از شروع رژیم این تصور برایم وجود داشت که دیگر نمی توانم از غذاهای دانشگاه استفاده نمایم و حتما باید در روز از غذاهای ساده مانند نان و پنیر استفاده کنم و این برای من که به نوعی از غذا خوردن لذت می بردم، غیر قابل قبول جلوه می کرد. بر خلاف تصورم رژیم گرفتن آنقدرها هم سخت نبود و با کمی توجه به آنچه می خوردم و کمی افزایش اراده برایم قابل اجرا بود. ضمناً از آنجا که رژیم ها حاوی غذاهای خاص یا شرایط خاص نبود به راحتی می توانستم با برنامه غذایی سلف سرویس دانشگاه هماهنگ شوم. طولی نکشید که وزنم از چاقی بسیار شدید به وزنی قابل قبول کاهش یافت و پس از آن نیز با ادامه رژیم ها به وزن مورد نظر خود دست یافتم. نکته مهم دیگر تاکید بر یافتن زمانی برای فعالیت بدنی بود، به من توصیه شد پیاده روی روزانه را در برنامه کاری خود بگنجانم و نیازی به رفتن به ورزشگاه ندارم. قبل از آن، من همیشه فکر می کردم باید زمان قابل توجهی را برای رفتن به ورزشگاه اختصاص دهم و این از لحاظ زمانی برایم امکان پذیر نبود. اکنون از وزن و ظاهر خود بسیار راضی هستم و در تمام مراسم ها و اجتماعاتی که دعوت می شوم به راحتی حضور می یابم و به طور کلی می توانم بگویم که اعتماد به نفسم به طور قابل ملاحظه ای افزایش یافته است.