من فرناز. م که از بعد از زایمان دومم بیش از ۲۰ کیلو اضافه وزن پیدا کردم. بدترین نتیجه چاقی برای من این بود که نمی توانستم به خوبی از فرزندان خود مراقبت کنم. دختر و پسر من علاقه زیادی به رفتن پارک دارند و بسیار پر جنب و جوش هستند. من آنها را به پارک نمی بردم چون که می دانستم اگر آنها بدوند من نمی توانم سریع دنبالشان بروم. و همیشه احساس ضعف و بی حالی داشتم. ترجیح می دادم فقط با ماشین و آن هم برای تفریح به رستوران برویم. اخیرا دیگر از رستوران رفتن هم بیزار بودم چرا که دوست نداشتم در محیط های عمومی ظاهر شوم.
خواهرم مدام اصرار می کرد تا همراهش به کلینیک کاهش وزن بروم. راستش را بخواهید خیلی بدبین بودم، چرا که رژیمهای مختلف را گرفته بودم و از انواع داروهای تبلیغاتی و چربی سوز نیز استفاده کرده بودم ولی نتیجه ای حاصل نشده بود.با همه ناامیدی تصمیم گرفتم تا برای خوشحال کردن او این کار را انجام دهم. همچنین همیشه به این فکر می کردم که به زودی وارد ۴۰ سالگی خواهم شد. نمی خواستم که در تولد ۴۰ سالگیم همین فرد چاقی را که هر روزدر آینه می دیدم، شاهد باشم. من باید در خود یک تغییر اساسی ایجاد می کردم.
در اولین جلسه، با انگیزه زیادی که دیگران به من دادند به ملافات دکتر فرشچی رفتم قبلا ایشان را در تلویزیون دیده بودم. حرفهایش به دلم می نشست. به دکتر گفتم این آخرین تلاش من خواهد بود و با این امید که بالاخره از شر چاقی چند ساله رها شوم. یادم می آید که در جلسه اول مکرر از دکتر می خواستم که داروی جدیدی اگر هست به من بدهند چرا که انواع داروها را خورده بودم. ولی دکتر به من اصرار کرد که خیلی از داروهایی که مصرف کردم استاندارد نبوده علاوه بر آن که داروهای استادارد هم در ابتدای راه موثر نخواهد بود بلکه باید ابتدا شیوه زندگی و تغذیه خود را عوض کنم ولی در موقع نیاز دارو به من تجویز خواهند نمود. وقتی کاهش وزن خود و از آن مهمتر کاهش سایز و راحتی تحرکم را دیدم، دیگر هیچ چیز نمی توانست مرا متوقف کند.
سخت ترین قسمت برنامه پیدا کردن زمانی برای فعالیت بدنی بود. با داشتن ۳ بچه، نیاز داشتم تا وقتی برای پیاده روی بیرون می روم کسی از آنها مراقبت کند. لازم بود تا از دیگران درخواست کمک کنم. بنابراین از پسر بزرگتر و پدر و مادرم کمک خواستم تا وقتی برای پیاده روی صبح بیرون می روم از بچه ها ی کوچکتر نگهداری کنند. این تنها راهی بود که داشتم. همچنین به این نتیجه رسیدم که اگر صبح زود ورزش نکنم و آن را به تاخیر بیاندازم، دیگر انجام آن برایم سخت می شود.
توصیه من به شما این است که هرگز از ادامه راه خود ناامید نشوید حتی اگر هفته بدی را پشت سر گذاشتید. کاهش وزن مانند یک جاده سربالایی می ماند که پستی و بلندی ها و مسیرهای منحرف کننده بسیاری دارد.
زندگی من با کاهش وزن خیلی تغییر کرد و دیگر نمی خواهم تا به وضعیت قبل باز گردم و همین فکر باعث می شود تا همیشه نسبت به غذایی که خود می خورم و غذایی که برای خانواده خود آماده می کنم هوشیار باشم.
توصیه های خانم فرناز. م:
•سعی کنید تا در تمام جلسات وزن گیری خود شرکت کنید، حتی اگر دوره بدی را گذرانده اید، زیرا ملاقات با دکتر شما را در ادامه برنامه متعهد می سازد.
•داروی معجزه گری وجود ندارد، بلکه این معجزه در درون خود شماست.
•همانطور که سالها طول کشیده که چاق شده اید حداقل چند ماه می خواهد تا از اعتیاد به غذاهای شیرین و پر چرب دست بشویید.