مقايسه اثر ضدّ دردي عصاره آبي كلپوره و مورفين

در حال نمایش 1 نوشته (از کل 1)
  • نویسنده
    نوشته‌ها
  • #74741
    Zohre Azimi
    مشارکت کننده

    در اين مطالعه تجربي، جمعيت مورد مطالعه 36 سر موش صحرايي ماده از گونه Wistar-Albino با وزن تقريبي 200-250 گرم و حدود سني 5-7 ماه بود. هر يك از اين حيوانات پس از وزن شدن (وزن اوليه) در قفس مجزا با شرايط نوري 12 ساعت روشنايي و12 ساعت تاريكي و دماي 25 درجه سانتيگراد قرار داشتند.
    حيوانات مورد بررسي، دسترسي كامل به آب و غذا داشتند و پس از يك هفته سازش با محيط جديد به طور تصادفي به سه گروه مساوي 12 تايي تقسيم شدند. گروه اول (آزمون 1) به مدت 30 روز mg/kg50 عصاره آبي كلپوره با دانسيته 09/1 را به صورت خوراكي از طريق گاواژ دريافت نمودند؛‌ گروه دوم (آزمون 2) به روش گراهام مارشال (با دوز mg/kg10 سولفات مورفين به صورت زير جلدي 10 نوبت، به مدت 4 روز، سه روز متوالي صبح، ظهر و عصر در مجموع 9 دوز و روز چهارم يك دوز) (13)، معتاد شدند؛ گروه سوم (شاهد) هيچ ماده‌اي دريافت نكردند.
    پس از 30 روز، زمان واكنش دم به محرك دردزا (اشعه مادون قرمزدستگاه با شدّت متوسط 50) 3 بار به فاصله يك ساعت توسط دستگاه Tail Felick به صورت يك سوكور اندازه‌گيري شد و ميانگين آن به عنوان زمان واكنش حيوان به محرك دردزا در نظر گرفته شد.
    زمان واكنش دم به محرك دردزا در گروه آزمون 2،
    20 دقيقه بعد از دريافت آخرين دوز با همان دستگاه و با همان روش اندازه‌گيري شد. در گروه آزمون 1 نيز اين شرايط وجود داشت.
    در مدت بررسي، آب حيوانات مورد بررسي روزانه اندازه‌گيري شد ولي مصرف غذاي حيوانات اندازه‌گيري نشد.
    داده‌ها وارد نرم‌افزار آماري SPSS شدند؛ جهت مقايسه
    ميانگين زمان واكنش دم به محرك دردزا، وزن و آب مصرفي حيوانات، از آزمونهاي آماري ANOVAو Tukey در سطح معني‌داري 05/0P£ استفاده شد.

    يافته‌ها
    ميانگين زمان واكنش دم به محرك دردزا درگروه آزمون 1 (دريافت‌كننده عصاره كلپوره) 72/1±95/12، در گروه آزمون 2 (معتاد) 29/2±14/15 و درگروه شاهد 63/1±74/7 ميلي‌ثانيه بود. زمان واكنش دم، به محرك دردزا در گروههاي آزمون 1 و 2 نسبت به گروه شاهد افزايش معني‌داري داشت (05/0P<)؛ تفاوت آماري اين شاخص بين خود اين دو گروه، معني‌دار نبود (نمودار 1).
    مقايسه وزن حيوانات مورد بررسي هرچند كه قبل از بررسي (14/15±1/221، 59/10±27/220 و 28/ 218 گرم به ترتيب در گروههاي آزمون 1، آزمون 2 و شاهد) تفاوت معني‌داري نداشت ولي پس از بررسي، وزن گروه آزمون 1، 51/15±5/228 گرم، آزمون 2، 32/14±85/191 گرم و شاهد 28/13±66/237 گرم بود كه مقدار اين شاخص در گروه آزمون 2 كاهش معني‌داري نسبت به گروههاي آزمون 1 و شاهد نشان داد (02/0=P).
    مصرف آب در گروه آزمون 1، آزمون 2 و شاهد به ترتيب 43/12±50/65، 25/11±35/97 و 32/15±35/62 ميلي‌ليتر بود. مقدار اين شاخص در گروه آزمون 2، افزايش معني‌داري نسبت به گروه شاهد داشت (03/0=P).

    بحث
    نتايج حاصل از اين بررسي نشان داد كه زمان واكنش دم به محرك دردزا درگروه آزمون 1 و آزمون 2، نسبت به گروه شاهد افزايش معني‌داري دارد؛ اما مقايسه مقدار اين شاخص بين خود اين دو گروه تفاوت معني‌داري نداشت. مقايسه وزن، مصرف آب و غذاي سه گروه نيز اختلاف معني‌داري نشان نداد. اثرات ضدّ دردي مورفين و مشتقات آن كاملاً شناخته و مشخص شده است كه مورفين و مشتقات آن از طريق اثر بر رسپتورهاي مورفين آثار ضدّ دردي خود را اعمال مي‌كنند. اثرات ضدّ دردي كلپوره را اين گونه مي‌توان توجيه نمود كه در عصاره آبي كلپوره تركيبي وجود دارد كه مي‌تواند از طريق دستگاه گوارش جذب و از طريق خون به اندامهاي هدف برسد. اثرات مهاري آن احتمالاً از طريق اتصال به غشاي گيرنده‌هاي درد، كانال‌هاي حساس به ليگاند را تحت تأثير قرارداده و موجب كاهش ورود سديم در پاسخ به محرك دردزا در حيوانات مورد بررسي شد و همين امر در نهايت توليد پيام بيولوژيك اين سلول‌ها را مختل نمود.
    توجيه ديگر اين كه احتمالاً مادّه موجود در عصاره اين گياه از طريق اتصال به پروتئين‌‌هاي غشا و اثر بر كانال‌هاي ليگاندي، توانسته است خروج پتاسيم را تشديد و از اين طريق موجب افزايش هيپرپلاريزاسيون گيرنده‌ها، افزايش آستانه درد و افزايش زمان پاسخدهي دم حيوان به محرك دردزا شده باشد.
    همچنين ممكن است مادّه موجود در عصاره اين گياه، از طريق اثر بر كانال‌هاي ليگاندي، ورود سديم را كاهش و همزمان خروج پتاسيم را افزايش داده باشد و از اين طريق سبب افزايش آستانة درد و افزايش زمان واكنش دم به محرك دردزا شده باشد. گذشته از آن، تركيبات موجود در عصاره اين گياه ممكن است با همين فرايندهاي احتمالي، سبب افزايش هيپرپلاريزاسيون نورون‌هاي آوران مسير درد و كندي انتقال پيام بيولوژيك شده و از اين طريق زمان واكنش دم به محرك دردزا را افزايش داده باشد (14)؛ همچنين مي‌توان احتمال داد كه تركيبات موجود در عصاره كلپوره از سدّ خوني- مغزي گذشته و مراكز كنترل درد در سيستم عصبي مركزي را تحت تأثير قرار داده باشد.

    کارشناس تغذیه

در حال نمایش 1 نوشته (از کل 1)
  • شما برای پاسخ به این موضوع باید وارد شوید.