-
نویسندهنوشتهها
-
۱۴ اسفند، ۱۳۹۱ در ۱۱:۱۷ #75818zahra jamshidiمشارکت کننده
کارآمدي هورموندرماني در کنترل علايم يائسگي غير قابل ترديد است اما در مورد بيخطري چنين درماني اختلاف نظر وجود دارد. بين سالهاي 3-1990 پژوهشگران مطالعه پيشگيري از استئوپوروز در دانمارک، 1006 زن سالم اخيرا يائسهشده (با ميانگين سني 7/49 سال، از جمله 196 زن هيسترکتوميشده) را به صورت تصادفي و غير کور به دو گروه هورموندرماني يا عدم دريافت درمان، تقسيم کردند…
در گروه درمان، تمامي زنان استراديول خوراکي (2-1 ميليگرم روزانه) دريافت نمودند ولي زناني که هنوز رحم داشتند، تحت درمان با نوراتيندرون استات (يک ميليگرم روزانه براي مدت 10 روز در هر ماه) نيز قرار گرفتند. پس از انتشار يافتههاي کارآزمايي هورموندرماني در مطالعه سلامت زنان(1) در اگوست سال 2002، به شرکتکنندگان توصيه شد که هورموندرماني را قطع کنند.
پس از درمان با ميانگين مدت 10 سال، نسبت زيان در گروه هورموندرماني بر اساس پيامد مرکب مرگ، انفارکتوس ميوکارد يا نارسايي قلب 48/0 بود (p برابر با 015/0). نسبت زيان براي سرطان پستان، ترومبوز وريدي عمقي و سکته مغزي به ترتيب 58/0، 01/2 و 77/0 اندازهگيري شد که هيچکدام از نظر آماري معنيدار نبودند. پس از مجموعا 16 سال پيگيري بعدي (و نيز در تحليل حساسيت در شرکتکنندگان کاملا پايبند به درمان که پس از 5 سال انجام شد)، باز هم پيامدهاي مشابهي يافت شد.(2)
نکته عملی: شايد در واکنش اوليه به اين گزارش، يافتههاي آن را به راحتي بپذيريم اما در صورت بررسي نقادانه، ديدگاهمان تغيير خواهد کرد. با توجه به روش غير کور مطالعه، ممکن است مصرفکنندگان هورموندرماني (و پزشکان آنها) تصميمهاي بهداشتي و درماني متفاوتي را نسبت به افراد فاقد درمان اتخاذ کرده باشند. همچنين تعيين وضعيت پيامدها، بر اساس وضعيت تخصيص افراد به هر گروه (هورموندرماني يا عدم درمان) متفاوت خواهد بود. به علاوه، در گزارش اوليه پژوهشگران از طراحي مطالعه، به اين پيامد اصلي ترکيبي (يعني مرگ، انفارکتوس ميوکارد يا نارسايي قلب) اشارهاي نشده است که در نتيجه اين سوال پيش ميآيد که آيا از ابتدا چنين پيامدي مشخص شده بوده يا خير. نويسنده اين رهنمود همچنان معتقد است که وضعيت بيخطري هورموندرماني باعث ميشود تا براي علايم آزاردهنده يائسگي در زنان اخيرا يائسهشده درمان مناسبي باشد ولي در مورد استفاده طولانيمدت آن، بر اساس اين مطالعه دانمارکي نميتوان اظهارنظر کرد زيرا ارزش باليني آن به دليل نقايص متدولوژيک محدود است.
-
نویسندهنوشتهها
- شما برای پاسخ به این موضوع باید وارد شوید.