-
نویسندهنوشتهها
-
۳ آبان، ۱۳۹۱ در ۰۳:۱۸ #74462
v.fazel
مشارکت کنندهکودکان و نوجوانان دیابتی میتوانند همچون سایر دانشآموزان به مدرسه بروند و مانند ایشان تحصیل کنند و به همین دلیل نیز لازم است با دانشآموزان دیابتی مثل سایر دانشآموزان برخورد شود یعنی به دور از ترحم و با آگاهی درست. اما متأسفانه شاهدیم که دانشآموزان دیابتی دارای مشکلات متعددی هستند از جمله موارد زیر:به کودکان و نوجوانان دیابتی اجازه داده نمیشود که سر کلاس، در صورت بروز هیپوگلیسمی (افت قند خون) و یا قبل از شروع آن، مواد غذایی لازم را میل کنند!
برای اغلب کودکان و نوجوانان دیابتی، شرکت در زنگ ورزش یا ممنوع و یا با مشکلات همراه است!
اکثر معلمان و مربیان مسئولیت مراقبت از یک دیابتی را حین گردشهای علمی نمیپذیرند و در نتیجه امکان حضور در گردشهای علمی برای دیابتی فراهم نمیگردد!
اکثر کودکان و نوجوانان دیابتی به دلیل ضرورت کنترل دائمی قند خون، خوردن مواد غذایی و یا تزریق انسولین، مورد توجه قرار دارند و همین امر سبب میشود از سوی سایرین مورد ریشخند، تحقیر و یا طعنه قرار گیرند!
ثبت نام افراد دیابتی در مدارس، به خصوص در مهد کودکها، با مشکلات متعدد رو به روست و اکثر خانوادهها نمیتوانند فرزند دیابتی خود را در مدارسی که میخواهند ثبت نام کنند!
اکثر افراد دیابتی و والدین ایشان، دیابتی بودن را از اولیای مدارس پنهان میکنند به خصوص درمهد کودکها!
و صدها مشکل ریز و درشت که عرصه را بر دیابتی و والدین او تنگ میکند!
● نکتههای اجرایی
در حیاط مدرسه، امکانات ورزشی ایجاد شود و یا امکان استفاده از سالن ورزش برای دانشآموزان، به خصوص در مواقعی که کلاس تشکیل نمیشود و یا در ساعات غیر درسی فراهم گردد.
مواد غذایی و نوشیدنیهای نامناسب در محیط مدرسه فروخته نشود و انواع میوه، آب و دوغ جایگزین آن گردد.
این نکته را به دانشآموزان و والدین ایشان منتقل نمایید که:
”نیازی نیست دانشآموز در هر زنگ تفریح، یک وعده غذایی میل کند!“
بر اساس توصیههای سازمان جهانی بهداشت
● منشاء این مشکلات چیست؟
بسیاری از این مشکلات ناشی از نداشتن اطلاعات و دانش کافی از سوی معلمان و شاگردان است و سبب میشود بسیاری از دیابتیها و والدین ایشان احساس کنند که در مدرسه برخورد خوبی با آنان نمیشود و شاهدیم که افراد دیابتی در مدارس، منزوی و تنها هستند مگر دیابتیهایی که از آموزش و اعتماد به نفس لازم برخوردار گردیدهاند.
● چگونه میتوان این مشکلات را حل نمود؟
از اکثر مشکلاتی که ذکر شد میتوان پیشگیری نمود به شرط آن که بین خانوادههای دیابتی، معلمان و پزشک معالج فرد دیابتی، ارتباط و همکاری مناسبی وجود داشته باشد که متأسفانه این همکاری وجود ندارد!
ابتلا به دیابت باعث میشود فرد دیابتی به دلیل شیوه تغذیه، کنترل قند خون، تزریق انسولین و یا مسایل دیگر، ملزم به رعایت مواردی باشد که دانشآموزان غیر دیابتی ملزم نیستند. همین تفاوت اگر به گونهای صحیح توجیه شود سبب روابط دوستانه متقابل بین دانشآموزان میگردد یعنی:
غیر دیابتی از یک پدیدة جدید آگاهی مییابد و سطح اطلاعاتش افزایش پیدا میکند.
دیابتی نیز از این که وجودش سبب افزایش آگاهی در اطرافیان و دوستان شده است به جای احساس نامطلوب، میتواند احساس رضایت نماید.
اما متأسفانه به دلیل ناآگاهی اکثر دانشآموزان، بسیاری از ایشان نمیتوانند برای خود توجیه کنند که چرا یک دیابتی مثلاً مجاز به مصرف مواد قندی مثل شکلات نیست اما در بعضی موارد باید همین مواد را میل کند!؟ به این ترتیب است که دانشآموزان دیابتی، ابتلای خود را پنهان میکنند و اگر به آنها نوشابه، بستنی و از این قبیل مواد غذایی تعارف شود، میل میکنند و قند خونشان افزایش مییابد!
▪ والدین:
اکثر والدین خود را مسئول ابتلای فرزندشان به دیابت میدانند و همین ”وجدان دردی“ سبب میشود برای کنترل دیابت فرزند خود هر کاری را انجام دهند و از اجتماع نیز انتظار دارند که در این راه به ایشان کمک کنند. اما متأسفانه بسیار شنیده شده است که عدهای از دیابت به عنوان ”تنبیه“ یاد میکنند و فشار روانی شدیدی به والدین دیابتی وارد میکنند! والدین انتظار دارند حداقل معلمان و اولیای مدارس که مسئولیت افزایش آگاهی و دانش شاگردان را بر عهده دارند نسبت به دیابت دارای اطلاعات بیشتری باشند و دانشآموزان را نیز هدایت نمایند. مدیران مدارس با برگزاری دورههای علمی- آموزشی، تلاش بیشتری در راستای ارتقای اطلاعات علمی والدین انجام دهند و همین جلسات قطعاً منجر به همکاری و همدلی بیشتری در فضای آموزشی خواهد شد.
▪ معلمان:
ناگفته نماند که در اغلب مدارس، در یک کلاس گاهی تا ۴۵ شاگرد نیز حضور دارند و معلم باید بتواند پاسخگوی تکتک ایشان باشد، حال با پدیدهای چون دیابت هم باید کنار آید در حالی که خود دیابتی اطلاعاتی دارد که کافی است فرصتی فراهم آورند تا وی به سایر همکلاسیهای خود این اطلاعات را منتقل نماید و همین امر سبب حل مشکلات بسیاری خواهد شد.
نباید فکر کنیم که معلمان علاقهای به داشتن شاگرد دیابتی ندارند، بلکه اگر از آموزش و امکانات لازم برخوردار باشند چه بسا به وجود دانشآموز دیابتی خود افتخار نیز بکنند.
● کلام آخر
● دیابت باید جدی گرفته شود.
با رشد روزافزون آمار مبتلایان به دیابت نوع ۱ (که دانشآموزان نیز جزو این گروهند) ضرورت برنامههای آموزشی دیابت در مدارس، قطعی است.
انجمن دیابت ایران حدود ۱۵ سال است که در این زمینه با آموزش و پرورش همکاری داشته است و درصورت لزوم نیز میتواند این همکاری را گسترش دهد. آموزش مربیان بهداشت مدارس، مدیران و حتی آموزگاران، بدون شک نه تنها برای افراد دیابتی بلکه برای غیر دیابتیها نیز مفید و با نتایج ارزشمندی همراه خواهد بود. آمار دیابتیهای موفق در کنکورها و دورههای آموزش عالی، الگوی رفتاری مطلوبی برای غیر دیابتیهایی است که نسبت به سلامتی خود این سرمایة اصلی هر موفقیت بی اعتنایند! -
نویسندهنوشتهها
- شما برای پاسخ به این موضوع باید وارد شوید.