بسیاری از افراد چاق همواره از فقدان قدرت خودداری و کنترل خویش در برابر وسوسه های غذایی گله مند هستند و آنرا بسیار دشوار و گاهی غیر ارادی می دانند، اما طبق تحقیقات انستیتو تکنولوژی کالیفرنیا (Caltech) این تصمیم گیری می تواند به آسانی با تغییر توجه و تمرکز فرد به سوی جنبه های سلامتی یک غذا ، تحت تاثیر قرار گیرد.
این مطالعه که در Journal of Neuroscience منتشر شده است، با هدف تعیین ارتباط بین توجه به جنبه های سالم زندگی و قدرت خوددرای در انتخاب یک غذا انجام شد.
در این مطالعه ۳۳ فرد بزرگسال داوطلب که هیچ یک از رژیم غذایی خاص پیروی نمی کردند یا قصد کاهش وزن نداشتند مورد تصویربرداری مغزی قرار گرفتند. درحالیکه این افراد تحت MRI بودند برای آنها فیلمی از ۱۸۰ غذای مختلف – از چیپس و شکلات تا سیب و بروکلی- نشان داده می شد. این افراد ۳ ثانیه فرصت داشتند تا در مورد ابراز تمایل به خوردن هر آیتم پاسخ دهند. قبل از انتخاب های غذایی یک آموزش برای مدت ۵ دقیقه نمایش داده میشده که شامل سه بخش بود : در نظر گرفتن سلامتی، در نظر گرفتن طعم و یا تصمیم گیری به طور ذاتی. در هر سه حالت آموزش، فرد می توانست ۶۰ انتخاب غذایی داشته باشد.
نتایج نشان داد زمانیکه توجه افراد به جنبه های سلامتی یک غذا جلب میشد، افراد تمایل کمتری به خوردن غذاهای ناسالم داشته و بیشتر غذاهای سالم حتی بدطعم را انتخاب می کردند و نسبت به زمانیکه به طور ذاتی تصمیم می گرفتند، پاسخ های منفی به غذاها افزایش می یافت. تفاوتی بین دو موقعیت تصمیم گیری ذاتی و در نظر گرفتن طعم وجود نداشت.
نتایج MRI نشان داد مناطقی در مغز وجود دارد که هنگام استفاده یک شخص از قدرت خودداری طی تصمیم گیری فعال می شوند (dlPFC ). در موقعیت حضور راهنمایی های سلامتی در مورد غذاها، مغز عکس العمل سریعتری به غذاهای سالم نشان میداد که این پاسخ سریع بعلت اثر dlPFC (مرکز قدرت خود داری) بود که در زمان تصمیم گیری ذاتی یا در نظر داشتن طعم غذا این بخش فعالیت کمتری داشت.
نکته عملی: از آنجا که متمرکز کردن توجه بر جنبه های سلامتی غذاها، مکانیسم های عصبی در خودداری موفق را فعال می کند و انتخاب های رژیمی را بهبود میدهد، توصیه می شود زمان تصمیم گیری برای انتخاب یک غذا دقت و توجه خود را از طعم و بسته بندی به اثرات سودمند آن بر سلامتی تغییر داده و به مغز خود فرصت دهید تا در این تصمیم گیری به شما کمک کند.
منبع:
Journal of Neuroscience, 2011; 31 (30): 11077