در مورد مصرف لبنيات مشكل ما هنوز باقي است. در حالي كه در كشور ما كمبود ويتامين 2B به علت كاهش مصرف لبنيات 75 درصد است و ميبايست مصرف لبنيات به 2 برابر مقدار كنوني برسد. مشكل فرهنگسازي در اين زمينه پابرجا است. هر چند كه خوشبختانه صنايع غذايي هماكنون پتانسيل توليد شير، ماست و پنير را براي عرضه به عموم دارد ولي مردم نه تنها تمايلي به صرف شير و ماست يك و نيم درصد يا صفر درصد چري ندارند بلكه بسياري از آنها مزه شير پاستوريزه را حتي با دو و نيم درصد چربي راضيكننده نميدانند زيرا كه معتقدند دو نيم درصد چربي كافي نيست و از ديدگاه آنان شير پاستوريزه مزه آب ميدهد! و شير و ماستهاي محلي و پرچربي را با 5-4 درصد چربي ترجيح ميدهند.
با وجود دامداري پررونق و توليد لبنيات و وجود تشعشع آفتاب كافي، نبايد در كشور ما حدود يك سوم زنان دچار پوكياستخوان باشند و متاسفانه برخي از دختران جوان در طول هفته حتي يك ليوان شير هم مصرف نميكنند و دچار كمبود كلسيم هستند زيرا 1200 گرم كلسيم روزانه را دريافت نكردهاند و چگونه ميتوانند در آينده آماده پذيرش مادر شدن و به دنيا آوردن كودكان سالم باشند و يقينا كودكاني داراي سوءتغذيه را به دنيا خواهند آورد زيرا خود اكنون داراي سوءتغذيه هستند.
مصرف سالانه شير مردم ايران 80 ليتر ميباشد كه به گفتهي مجلهي صنايع شير بايد 160 ليتر در سال باشد. كشور دانمارك 400 ليتر در سال شير مصرف ميكنند (البته افراط و تفريط نبايد وجود داشته باشد.)