من محمد. ش از کرج، با چاقی بزرگ شدم. والدینم همیشه سعی می کردند که غذایی را که دوست دارم به من بدهند. من هم میل به غذاهای چرب، شیرینی و بستنی داشتم و سبزیجات استفاده نمی کردم. جالب است که بگویم از کودکی همیشه از یکسری از فعالیت ها به دلیل وزن زیادم خودداری می کردم و نمی توانستم در یکسری از کارها که هم سن و سالهایم انجام می دادند شرکت کنم. مثلا دوچرخه سواری در پارک یا کوهنوردی. من با این فکر بزرگ شدم که من برای همیشه همینطور خواهم بود.
۱۸ سالم بود و منتظر جواب کنکور بودم. پسر یکی از همسایگان که هم سن من هم بود در کلینیک نوین ثبت نام کرده بود. وقتی این موضوع را به من گفت بی اختیار به او گفتم که من هم می خواهم با او رژیم بگیرم. نمی دانم چطور این جمله از دهانم خارج شد. همیشه در تصوراتم رژیم را کاری مخصوص خانم ها می دانستم و جز کارهایی طبقه بندی می کردم که خانم ها انجام می دهند. اما وقتی به کلینیک رفتم، با آقایان دیگر مواجه شدم.
وقتی رژیم را شروع کردم متوجه شدم که برای موفقیت در این راه به حمایت و پشتیبانی اطرافیان به خصوص خانواده و دوستانم نیاز دارم. مراجعه به کلینیک و مشاهده کسانی که سعی در حل مشکلی مشابه من داشتند و صحبت با آنها به من انگیزه می داد. بعد از انجام آزمایشات متوجه شدم که خدا را شکر هیچ مشکلی ندارم. از اینکه وقت را هدر ندادم و نگذاشتم دیرتر از این شود و رژیم را شروع کردم خوشحال بودم.
من حتی از سوار شدن به هواپیما می ترسیدم و با خود فکر می کردم آیا کمربند صندلی اندازه من خواهد شد و می توانم ان را ببندم یا نه. بعد از یک سال مراجعه به کلینیک ۵۰ کیلو وزن کم کردم و وزنم از ۱۳۰ به ۸۰ رسید. البته در این مدت دو دوره هم به صورت غیرحضوری شرکت کردم. حالا نگاهم به زندگی تغییر کرده است. هیچ فرصتی را برای فعالیت از دست نمی دهم و احساس می کنم که فرد دیگری شده ام.
توصیه های آقای محمد.ش:
• اگر از شروع رژیم و مراجعه به متخصص تغذیه واهمه دارید پیشنهاد می کنم یک بار این کار را انجام دهید . شما چیزی برای از دست دادن ندارید جز یک ساعت از وقتان که بعد ها متوجه خواهید شد ارزشش را داشته است.
• رژیم یک تغییر در عادت و شیوه زندگی است. هر بار که تصمیم به خوردن چیزی می گیرید به آن فکر کنید. اول فکرکنید بعد عمل.