-
نویسندهنوشتهها
-
۱ خرداد، ۱۳۹۰ در ۰۲:۳۱ #70488susanمشارکت کننده
چرا برخي افراد به رغم آن که دست به رژيم لاغري مي زنند، گاهي با پُرخوري دوباره چاق مي شوند؟
برخي افراد به اين خاطر چاق مي مانند که همراه برنامه غذايي به پُرخوري دوره اي دست مي زنند. مثلا مرد چاقي برنامه لاغري دو روزه خود را قطع مي کند و آن قدر پُرخوري مي کند که ميزان کالري مصرفي وي فراتر از زمان قبل از لاغري مي رسد چون برنامه لاغري نوعي محدوديت آگاهانه بوده، کنار گذاشتن اين محدوديت سبب افزايش مصرف کالري شده است. پژوهشگران براي فهم دقيق تر نقش محدوديت هاي آگاهانه، پرسش نامه هايي تنظيم کرده اند حاوي سوالاتي در مورد برنامه غذايي، تغييرات وزن بدن از گذشته تا حال و اشتغال ذهني با مساله خوردن (نمونه سوال ها: هر چند وقت يک بار برنامه لاغري داريد؟ آيا پيش ديگران به اندازه مي خوريد ولي وقتي تنها هستيد پُرخوري مي کنيد؟).نتايج نشان داده که تقريبا همه افراد را – چه لاغر، چه متناسب، يا چاق – مي توان در دو طبقه جاي داد:
* کساني که آگاهانه مقدار غذاي خود را محدود مي کنند
* و کساني که محدود نمي کنند.
به علاوه، صرف نظر از وزن بدن، از لحاظ رفتار غذايي، افراد خويشتن دار بيشتر از افراد ناخويشتن دار، شبيه افراد چاق هستند.
در يک بررسي آزمايشگاهي نشان داده اند که کنار گذاشتن خويشتن داري در غذا خوردن، چه پيامدهايي دارد. در اين بررسي از افراد خويشتن دار و ناخويشتن دار خواسته شد يا يک شيريني خامه اي بخورند يا 2 شيريني خامه اي يا هيچ. بعد، از آن ها دعوت شد نمونه هايي از انواع بستني را بچشند و هر قدر مايل هستند بستني بخورند. ناخويشتن داران هر چه بيشتر نان خامه اي خورده بودند، به همان نسبت بستني کمتري خوردند اما افراد خويشتن دار در غذا پس از صرف دو نان خامه اي بيشتر بستني خوردند تا افرادي که يک نان خامه اي خورده يا اصلا نان خامه اي نخورده بودند. بنابراين خويشتن داران که سعي دارند ميل طبيعي خود را به خوردن غذا نديده بگيرند، در عين حال ممکن است احساس سيري را نيز که پيام دهنده خودداري از غذا خوردن است، ناديده بگيرند!پژوهشي درباره چاقي
در آدميان رفتار غذا خوردن گاهي از تعادل حياتي فاصله مي گيرد. برخلاف ديدگاه متعادل حياتي، وزن بعضي مردم آن قدرها هم ثابت نيست. رايج ترين انحراف از تعادل حياتي در غذا خوردن چاقي است که در جامعه ي ما هم رواج دارد. به نظر جدا از شيوع و توزيع ميزان واقعي چاقي در دو جنس، احساس اضافه وزن داشتن در ميان زنان رايج تر است! آزمايش زير تاييدي بر اين مدعا است:
به صدها پسر و دختر دانشجوي دوره ليسانس نقاشي هايي از هم جنسان شان ارايه شد. تصاوير هر جنس روي مقياسي از بسيار لاغر تا بسيار چاق قرار داشت. از آزمودني ها خواسته شد مشخص کنند: 1) کدام تصوير بيشترين شباهت را به خودشان دارد 2) کدام تصوير آرماني است، يعني تصويري است که خيلي ميل دارند شبيه به آن باشند و 3) کدام تصوير بيشترين جذابيت را براي جنس مخالف دارد. نتايج آزمايش تفاوت چشم گيري را بين زنان و مردان نشان داد. مردان تصاوير بسيار مشابهي را به عنوان تصوير فعلي، تصوير آرماني و تصوير جالب از نظر زنان انتخاب کردند. به عبارت ديگر مردان فکر مي کردند که وزن شان بسيار نزديک به وزن آرماني و نيز وزن جذاب براي زنان است. در مقابل زنان تصاوير بسيار متفاوتي را به عنوان تصوير واقعي خود، تصوير آرماني و نيز تصوير جذاب براي مردان انتخاب کردند (دو تصوير آخر نسبتا به هم نزديک بود). آشکار است که زنان از وزن شان راضي نبودند و خود را چاق تر از آن مي پنداشتند که براي مردان جذاب باشند اما معلوم شد اين تصويري تحريفي است زيرا وقتي از آزمودني هاي مرد خواسته شد که جذاب ترين تصوير زن را برگزينند، تصوير انتخابي آن ها به طور متوسط چاق تر از تصويري بود که زنان به عنوان تصوير آرماني يا جذاب ترين تصوير برگزيده بودند بنابراين دانشجويان دختر به خطا فکر مي کردند که دانشجويان پسر به دختران بسيار لاغر علاقه دارند. اين تصوير ذهني غلط مي تواند تبعات زيادي از قبيل افسردگي يا دست زدن به رژيم هاي غذايي دوره اي ناموفق و احساس حقارت در پي داشته باشد.
البته چاقي تهديدي جدي براي سلامت است و در شيوع بيماري قند و فشارخون و بيماري هاي قلبي نقش دارد. علاوه بر اين ها گاهي چاقي نوعي نقطه ضعف اجتماعي به شمار مي آيد و آدم هاي چاق غالبا شکمباره و فاقد اراده شناخته مي شوند که البته اصلا داوري درستي نيست. -
نویسندهنوشتهها
- شما برای پاسخ به این موضوع باید وارد شوید.